سفر به مالزی و سنگاپور

دوستان عزیز سلام
امیدوارم سال 1391 را به خوبی آغاز کرده و سال پربار و پر برکتی را پیش رو داشته باشید. من امسال بهارم را در سفر به آن سوی کره خاکی در سرزمین سبز مالزی و سنگاپور آغاز نمودم. تقریبا در سرتاسر مالزی و سنگاپور آب و هوا نسبتا گرم و مرطوب و یکنواخت است که به همین خاطر تا حدودی برای من کسالت آور بود. آسمان آن در مقایسه با سرزمین من چهره دیگری دارد، خبری از ستاره قطبی در آسمان نیست؛ مگر در بخش های شمالی که در صورت وجود افق باز و بدون مانع به زحمت ممکن است دیده شود. هلال ماه شکل متفاوتی دارد. ستاره سهیل در ارتفاع زیاد سیر می کند و اگر هوا ابری نباشد به راحتی قابل رویت بوده و به هیچ وجه کم پیدا نیست!

 

ساکنین کشور مالزی که از سه نژاد مالایی (۶۰٪)، چینی (۲۷٪)، هندی (۱۲٪) و غیره (۱٪) تشکیل شده‌است دست و دل باز هستند. دارای نظم و ترتیب در کارها به شکل کاملاً اروپایی می‌باشند. که با توجه به سرمایه گذاریهای شرکت‌های ژاپنی در این کشور و نظارت و مدیریت ژاپنی‌ها این نظم در تمام جاها مشهود است.
 

غذاهای دریایی

سنگاپور همسایه جنوبی مالزی است که وسعتی در حدود زادگاه من شهر اصفهان دارد! کشوری بسیار کوچک با قوانینی جدی و تا حدودی خشک. زندگی ماشینی کار هر روز ساکنان این سرزمین است.
نقشه سفر یک ماهه ام در این دو کشور به صورت زیر می باشد:

 

در آغاز سفر به مالزی در کوالالامپور میهمان علی، یکی از دوستان قدیمی ام بودم که آنجا مشغول تحصیل می باشد. در حدود 6 روز در کنار این دوست قدیمی خاطرات خوشی رقم خورد.
 

علی، دوست قدیمی ام که هم اکنون ساکن مالزی است.

ارتفاعات گنتینگ از جاذبه های گردشگری مالزی است که در نزدیکی پایتخت واقع شده و برای دور شدن از گرما و رطوبت پایتخت می توان به آنجا پناه برد.
 

معبدی بودایی در ارتفاعات گنتینگ




معبد باتوکیو، حومه کوالالامپور
 
بازدید از آسمان نمای ملی مالزی در مرکز پایتخت از برنامه های اصلی ام در این سفر بود. این مجموعه شامل آسمان نما، رصدخانه، نمایشگاه، وسایل آموزشی و ... می باشد که با طراحی زیبا  در میان باغی به نام باغ دریاچه قرار دارد و در فضای بیرونی چندین ساعت آفتابی، ماکت بنای استون هنج و... ساخته شده است. بنای اصلی شبیه یک مسجد با گنبد آبی رنگ و یک مناره است که آسمان نما همان گنبد و رصدخانه بر بالای مناره قرار دارد.


آسمان نمای کوالالامپور

 
پس از چند روز گشت و گذار در پایتخت وقت آن رسید تا سوار بر دوچرخه به سمت مرز سنگاپور رکاب بزنم.



 
در میان مسیر در ملاکا از بزرگترین و قدیمی ترین شهر های مالزی توقف کردم و به گرمی به خانه تعدادی از دوستان هندی دعوت شدم. لحظه تحویل سال 1391 خورشیدی را در یک رستوران هندی و در حال آتش گرفتن از غذای تند و تیز آن آغاز کرده و نخستین پیام تبریک سال نو را از دوستان هندی ام دریافت نمودم.
 

بر سر سفره هندی
 
هر چند هوا نسبتا گرم ، آفتاب آزار دهنده و رطوبت بالا بود ولی دوچرخه سواری در میان جنگل های انبوه و سواحل زیبای جنوب غربی بسیار لذت بخش می نمود. در میان درخت های نارگیل میمونها با هم بازی می کردند و بر جذابیت مسیر می افزودند.

 
 
در نخستین روزهای سال نو وارد کشور سنگاپور شدم و چند روزی را در مجاورت خط استوا سپری کردم. جزیره سنتوسا جنوبی ترین قسمت سنگاپور بود. در سنتوسا به دنبال برنامه ریزی قبلی اقدام  به رصد و عکاسی از اجتماع و هم خط شدن ماه و ناهید و مشتری کردم و خوشبختانه با کنار رفتن ابرها توانستم چند عکس خاطره انگیز از این نمایش زیبا بگیرم. سنگاپور را به سمت مالزی ترک کردم و راه سواحل شرقی را برگزیدم و در شهری به نام سگامات میهان یک خانواده مهمان نواز چینی بودم.

 

من و تی


 
در ادامه مسیر در سواحل شرقی در شهری به نام کوالا ترنگوانو با دوست جدیدی به نام آندرو آشنا شدم. او استاد دانشگاه در رشته بیو شیمی بود و به گرمی از من پذیرایی کرد. به پبشنهاد او در مدت اقامتم در آن شهر به دریاچه زیبایی تاسیک در حومه شهر رفتیم و از زیبایی خیره کننده آن ناحیه لذت بردیم.

 

من و آندرو


دریاچه تاسیک


دریاچه تاسیک
 
در منتها الیه شمال شرقی و در نزدیکی مرزهای تایلند شهر کوتا بهارو را برای اقامت انتخاب کردم، دو شب در آنجا لنگر انداختم و به سواحل زیبا، بکر و دیدنی پی بی سی سری زدم. این ساحل یکی از زیباترین، ساکت ترین و جذابترین سواحلی بود که تا کنون دیده بودم.

 

ساحل زیبا و آرام پی بی سی


ساحل پی بی سی در نزدیک مرز تایلند

 
در ادامه به سمت شمال غربی مالزی حرکت کرده و در شهر سونگای پتانی به خانه یک از اهالی مالایی دعوت شده و به گرمی مورد اسقبال او قرار گرفتم. ادی هم استاد دانشگاه بود، هم هنرمند. پیانو می زد و به خوبی آشپزی می کرد. آنقدر گرم و مهمان نواز بود که در خانه او مثل خانه خودم احساس راحتی می کردم.

 

ادی، میزبان من در سونگای پتانی


 
مقصد بعدی شهر ایپوه بود که در آنجا برای دومین بار مهمان یک دوست چینی بودم. خانه پر زرق و برق و زندگی تجملاتی کیان بیش از هر چیز جلب نظر می کرد.


من و کیان

 
ارتفاعات مشهور به کمرون مقصد پایانی سفرم پیش از رسیدن دوباره به کوالالامپور بود. سرزمینی مرتفع با جنگل های انبوه، مزارع چای، توت فرنگی، مراکز تفریحی و....
 



مزارع چای در ارتفاعات کمرون


معبدی بودایی در ارتفاعات کمرون


ماه بدر در ارتفاعات کمرون

 
 
از خاطرات فراموش ناشدنی ام در کمرون، مشاهده هاله زیبای خورشیدی بود.


عکس های بیشتری از طبیعت و حیات وحش را می توانید در گالری تصاویر مشاهده فرمایید.
در روز های پایانی سفر بار دیگر در کنار دوست عزیزم علی اوقات خوشی را در پایتخت گذراندم و پس از تجربه ای ارزشمند و سفری پربار به ایران بازگشتم.


فروردین 1391



 
CURRENT MOON